خدایی را که نبینم، عبادت نمیکنم!
– دنبال کسی برو و از کسی حرف بشنو که او برایت از یقین محض حرف بزند، صدق محض بگوید، مطلق و یقینی و صد در صد به تو بگوید علم این است و غیر از این نیست و برایت بگوید حق این است و غیر از این نیست.
آنکس که «گویا» و «ظاهرا» و «به نظر میرسد» و … میگوید به درد تو نمیخورد که از او حرف بشنوی! زیاد جستجو کن و زیاد در تکاپو و تلاش باش تا او را پیدا کنی و از او بشنوی که برایت از یقین محض و حقیقت مطلق سخن بگوید.
کلمات زیر بخشی از صحبت حضرت استاد «علامه حسن زاده آملی» است. یقین و اطمینان و نفس مطمئن را آیا در کلمات ایشان میبینید؟!
خداست که دارد خدایی میکند…
این موضوع بسیار سنگین و مشکلی است!
درک این حرف بسیار تصفیه باطن، و تلطیف خاطر نیاز دارد تا انسان به سِرّ این حرف برسد و بداند که «حقیقت توحید صمدی» چیست؟!
#توحید_قرآنی ما این است.
#توحید_صمدی ما این است.
خواه بفهمند و خواه نفهمند، این توحید قرآنی است که جهانگیر میشود و مردم در آستانه این توحید سر فرود میآورند و این است و جز این نیست!
«خدایی را که نمی بینم عبادت نمی کنم!» یعنی چه؟؟
«او اول است و آخر است و ظاهر است و باطن است» چیست؟؟
بخواهند یا نخواهند در مسیر تکامل و ترقی علمی بالاخره علم در آستانه این حقیقت سر فرود میآورد و جز این چارهای ندارد! حقیقت علم این است و جز این نیست.
بنده خودم بر این عقیدهام، به برهان، به وجدان، آنچه که یافتم، و شاهد دارم، و حرف دارم آنچه را که در «کتابهای عرفانی اصیل» میابی همه «تفسیر انفسی آیات و روایات» هستند. یعنی اگر لُب «قرآن و سفیران الهی» که پیامبر و آل او هستند و این مسیری که «شیعه امامیه» هستند یعنی این «دوازده امام» که ما به ایشان معتقد هستیم، بدون تعصب مذهبی و مرز و بومی و گفته پدر و مادر و اینها خیر، به برهان، به وجدان، آنچه حرف یافتهام این است و جز این نیست.
روی تعصب مذهبی حرف نمی زنم، ما آنچه را که در این کتابها میخوانیم «تفسیر انفسی» کلمات عرشی این بزرگان است. لذا الحمد الله یکی از توفیقاتی که بنده در نوشتههایم دارم و به این عنایت دارم این است که نوشته های من و کتابهای من همه محکم به آیات و روایات است و من در موضوعی که صحبت میکنم خیلی آیات و روایات نقل میکنم و این ویژگی کتابهای من است و من میتوانم عرض کنم که نوشته های من تفسیر انفسی آیات و روایات است الحمدالله.

