عروس آتش

– «بسم الله الرحمن الرحیم» 

💔عروس آتش 🔥

عروس آتش، عنوان فیلمی بود که سال ۷۹ روی پرده سینما اکران می شد. یعنی درست سال آخری که در دانشگاه تهران درس می خواندم. 

با دوستم از دانشکده داشتیم بر می گشتیم و او با تمام وجود و آه و حسرت این فیلم را برای من تعریف می کرد و خیلی هم برای دختر خانم آن قصه افسوس می خورد و ناراحت بود. 

خوب یادم هست وقتی تعریف می کرد من با خودم می گفتم :چه قدر جالب! این که زندگی این روزهای خود من هست. 

تا جایی که یادم میاد، دختر دانشجویی بود که خیلی هم در رشته ی خودش موفق بود اما خانواده اش او را مجبور به یک ازدواج کاملا سنتی کردند که هیچ علاقه ای به طرف مقابل نداشته و مرتبا در تمام فیلم از آن پسر، فرار می کند. 

اما این تعقیب و گریزها هیچ نتیجه ای نمی دهد و بالاخره مجبور به قبول کردن این ازدواج ناخواسته می شود. این را هم بگویم که این دختر قصه ی ما فرد دیگری را هم دوست داشته که با ازدواج آنها با هم، مخالفت می کنند. 

بر خلاف همه تلاش ها، نهایتا مجبور به پذیرش این ازدواج کاملاً سنتی می‌شود، اما شب مراسم 😞😞😔😔او که خسته و نا امید از همه چیز بود. دست به کار خطرناکی می زند و خودش را که با لباس عروسی بود در اتاق عقد به آتش می کشد و همه چیز می سوزد. 🔥🔥💔

وقتی دوستم اینها را برای من تعریف کرد، بعد از کمی فکر گفتم : نه دیگه من هر جوری که باشه، سعی میکنم که عروس آتش نشوم. 

(آن روز آن حرف را زدم اما هیچ وقت حتی فکرش را هم نمی کردم که زندگی با همسرم آن قدر به من فشار بیاورد که روزی بیاید و من هم به همین فکر بیفتم.)  😭

الان که دارم این متن را می نویسم سال1401 است یعنی بیشتر از 20 سال گذشته، اما چگونه گذشت که من عروس آتش نشدم.؟! 🤔

بلکه بر عکس همان زندگی به ساحل امن و آرامش رسید. 

بعد از چند سال از زندگی مان و پس از تلاش های فراوان برای ساختن این زندگی و کاملاً بی نتیجه ماندن آن، دیگر از آن دختر دانشجوی فعال با نشاط، هیچ خبری نبود، تنها چیزی که از من باقیمانده بود، یک خانم افسرده و همیشه غمگین  بود. 

اینگونه روز و شب من سپری می شد، تا اینکه یک روز در مسجد محل با دوستانی آشنا شدم که این عزیزان کتاب «دروس معرفت نفس» از «علامه حسن زاده آملی » را در کلاس هایی  باز خوانی می کردند. 

هرچه از علوم و معارف این کتاب بگویم، کم است. آن علامه دهر از فرسنگ ها راه دور برایم با درس های نورانی این کتاب، پدری کرد و در گوشم معارف و حرف های جدیدی زمزمه کرد آن قدر که این روح تشنه و خسته و زخمی از جور زمانه قدری نفس تازه کرد، ایستاد و شروع به زندگی جدیدی کرد و آن قدر حرف هایش برایم تازگی داشت که دوست داشتم فقط گوش کنم و از نو بسازم. 

  «علامه حسن زاده آملی عزیز» در مقدمه این کتاب شریف، در بیان اهمیت معرفت نفس چنین می فرمایند: 

«معرفت نفس… اساس همه خیرات و سعادات است.» 

«معرفت نفس همان روان شناسی و خودشناسی است  و صراط مستقیم خداشناسی است.» 

بعد از مدتی این دوستان  «علامه مروجی سبزواری» را به بعضی از جلسات دعوت کردند و این شروعی شد برای من که با بزرگ مرد عرصه توحید و عرفان آشنا شوم و هر آن چه را که در کتاب معرفت نفس حضرت پدر خوانده بودم اینجا ببینم.

 پس تو ای عزیزی که دلی پر درد داری و از فشارها و تنگناها، پریشانی و نمی دانی به کدامین سمت و سو بروی، تا نجات یابی، بدان که نجات بشریت و جوامع بشری تنها به دست همین انسان های وارسته ای هست که این سفر الهی را زیر نظر اساتید شان طی سالهای زیاد با مشقت های فراوان رفته اند و به خدایی رسیده‌اند که من و تو را آفریده است پس طبیعی است که به طور کامل به اندرون دل من و تو آگاهی دارند و برای همین است که به بهترین شکل ممکن می توانند انسان را هدایت کنند. 

حتی اگر جسمشان فرسنگ ها از تو دور باشد. 

و در پایان سخنی با آنان که در قضاوت هایشان و در شناخت و معرفت شان نسبت به این علامه های بزرگ فقط به  «شنیده ها» اکتفا می‌کنند،که ای کاش اینگونه عمل نمی کردند چرا که خود قرآن کریم در این امور ما را امر به تحقیق می کند. 

ای کاش صدها صدای دیگر از آدم ها را هم بشنویم که این علامه های بزرگ نجاتشان دادند و ای کاش به جای اینکه این عزیزان را خانه نشین کنیم اجازه دهیم که برای مردم و تشنگان حقیقت حرف بزنند و انسان های بسیاری را از خطر گمراهی و هلاکت نجات دهند.

 علامه حسن زاده عزیز سبب شد تا من عروس آتش نشوم و یقین دارم، بسیار کسانی بودند که همچون من از سخنان گهربار ایشان استفاده کردند و نجات یافتند.

وحدت وجودی که، ایشان در درس هایشان می گوید و شهود می کند، در یک کلام یعنی:

 «از فرسنگ ها راه دور، از هزار کیلومتر آن طرف تر فرزندی را ندیده  «پدری کردن» و  یعنی این که فرزندم:

به جای اینکه عروس آتش شوی، عروس صبر و رضا باش، عروس عشق و مهر و محبت باش. 

روحت شاد ❤️

نامت جاودان ❤️

یادت گرامی ❤️

ای نازنین ترین پدر دور از فرزندان ❤️😔❤️